زندگی به سبک معماری ایرانی و مدرن

آشنایی با سبک معماری ایرانی و مدرن

زاها حدید وام دار هر دوی این قرن های بیستم است، قرنی سریع و فشرده و در عین حال بسط دهنده سرمایه داری در مقیاسی جهانی و البته کاملا غربی، جهانی شدن او طی 27 سال ـ از تولدش در 1950 تا فارغ التحصیل شدنش از مدرسه معماری اِی اِی و مشارکتش در دفتر معماری متروپلیتن در 1977ـ، البته تاکید دیگری نیز به دنبال دارد؛ زاها حدید نه فقط وام دار این بارزه ها که آیکن ان ها نیز می باشد.     

او خود را محصول چرخش پارادایمی معماری و تفکر از وضعیت های مدرن به وضعیت های مابعد مدرن در دهه 60 نیز می داند، همان دهه ای که لوکوربوزیه و میس ون دروهه ـ معمارانی که عملا بت های معماری مدرن بودند و به گفته خودش تاثیری عمیق بر او گذاشتند ـ از دنیا رفتند، معماری همچون رم کولهاس ـ که یکی از تاثیرگذارترین معماران بر حدید می باشد ـ امیزش خود با معماری را اغاز کرد، گروه هایی همچون متابلولیسم، سوپراستودیو و آرشی گرام با روی کردی اوانگارد و با نفی ره یافت های غالب بر اتمسفر متشکله معماری به بخشی از گفتمان معماری بدل شدند، رابرت ونتوری با چاپ کتاب پیچیدگی و تضاد در معماری عناصر اساسیِ سازه ایْ تفکری را آراست که برای بیش از دو دهه فضای فکری معماری غرب را تحت تاثیر قرار داد، کوین لینچ با تحریر کتاب سیمای شهر، قوامی نو بر خوانش شهر تدقیق کرد، جین جیکوبز با نگارش کتاب مرگ و زندگی شهرهای بزرگ امریکایی، شهرِ خُرد، انسان مقیاس و ره یافت های ادراکی بر فهم حوزه های زیستی را تبیین نمود، ژیل دلوز پی ریزی تفکری را اغاز کرد که در دهه 70 به کتاب هایی همچون سرمایه داری و شیزوفرنی و هزار فلات منتهی شد و راه را برای تبلور ریزوم وارگی و فرم نرم در معماری دهه های پسین خود باز کرد، لویی التوسر، ساختارگرایی را به مثابه ره یافت الترناتیوِ اومانیسم سارتر و مکتب فرانکفورت تشریح نمود، ژاک لاکان زبان شناسی را با روانکاوی گره زد، میشل فوکو با چاپ تاریخ جنون، طرد را در بسطی تاریخی تبارشناسی کرد و با نگارش نظم چیزها،  صورت بندی های کلان تر گفتمانی یا "اپیستیمه ها" را در چارچوب دریافت های اروپایی از زبان، اقتصاد و طبیعت تجمیع نمود و ژاک دریدا با نقد پدیدارشناسی و گذر انتقادی از ساختارگرای و پسا ساختارگرایی خود را به ساختارشکنی گره زد.

تلاش های تمامی معماران، شهرسازان و نظریه پردازان پیش امده به طور حتم به کیفیت های معمارانه تقلیل یافتند و اکنون نیز قطعا جزیی از بازار معماری اند، زاها حدید نیز از این اتمسفر جدا نیست و کم و بیش بخش هایی از توانش های نطفه بسته در دهه 60 را بارور ساخته، اما این پردازش تمام وجوه زاها حدید را بر ما اشکار نمی سازد، حضور اقتصادی زاها حدید در بازار معماری عملا تحت شمول روایتی است دیگر، انتهای دهه 70، زمانی که حدید از شمول اکادمی خارج و برای تطبیق پذیری حوزه عمومی با روی کردهای اوانگاردش تلاش می کرد، مصادف بود با تلاش جامعه جهانی برای اصلاح نظام اقتصادی پس از بحران اقتصادی نیمه اول دهه 70، تلاشی برای عبور از دولت های رفاهی کینزی، با پیشگامی سیاست پیشه گانی که رویای جهانی نو را در سر می پروراندند؛ دنگ شیائوپینگ، پل وُلکر، مارگارت تاچر و رونالد ریگان؛ رهبران معنوی شکل اقتصادی جدیدی که جهانی شدن نام گرفت و از دل ان دکترینی بیرون امد که برخی همچون دیوید هاروی نئولیبرالیسم می نامندش؛ مقررات زدایی، خصوصی سازی و کناره گیری دولت از بسیاری حوزه های تامین اجتماعی از مهمترین خواص این روی کرد می باشند، از دیگر شاخصه های نئولیبرالیسم می توان به ویران سازی خلاق در قامت مواجه با ساختار و قدرت نهادهای مستقر و فروپاشی تعلق به سرزمین خاص، فشردگی مکان و زمان، دوره های قراردادی کوتاه تر و تمسک به معرفت کامپیوتر مبنا اشاره کرد، هستی شناسی زاها حدید چه در قامت تدقیق ره یافت های فرمی، اقتصادی، اجتماعی در طراحی و چه در قامت گونه شناسی موضوعی و ماهیتی معماری اش، نسبت واضحی با این دکترین اقتصادی برقرار می کند.           

اما این دکترین اقتصادی چگونه در اثار حدید به فرم تبدیل شد؟ حد فاصل تلاش های حدید برای به عینیت رساندن اثارش و اجرای ان ها در دهه ی 80 اتفاقی دیگر نیز رخ داد، رونق اقتصادی اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 و سرمایه مازادِ در جریان که ساختمان سازی تجاری را اولویت شهر قرار داده بود موجب شد صنعت از شهر رخت بربندد و شهر تحت شمول خدمات مالی تحریر شود؛ یقه سفیدها شهر را فتح کردند و معماری عمیقا در چنبره سرمایه داری شرکتی گرفتار امد، جهانی سازی چتری عظیم بر پیکره مفاهیم تاریخی افکند و به موازات کاهش نقش دولت های ملی، شهر نیز از تراز یک مفهوم معتبر، مُقَوِم و درهم گیر ساقط و به پدیده ای خُرد و تکه تکه تقلیل یافت. پیوندهای متشکله اجزا سست شدند و شبکه جای گزین ساختار گردید، اینده عملا در برابر فهم از زمان در قامت حال حاضر قد برافراشت، جهان بی ثبات و اکنده از عوامل غافلگیر کننده و غیر قابل پیش بینی گردید و نهاد به مثابه یک پدیده مُقَوِم پایداری فرو ریخت و راه را برای عبور و مواجه با برش های زمان، خرده زمان ها و خرده ره یافت ها و خرده ابژه های غیر قابل تدقیق گشود، جهان کوتاه شد، همه چیز در سیالیتی گویی ابدی فرو رفت و چند پیوندگرایی شبکه ای به موضع غالب تبدیل شد؛ زاها حدید تبلور کامل این سه بارزه ـ جهان کوتاه، سیالیت و وضعیت پیوندی ـ است.

زاها حدید، یک زن عربِ عراقی تبار است که در بیروت و لندن تحصیل کرده، در کشورهایی نظیر امریکا و اتریش تدریس و پروژه هایش در غالب کشورهای توسعه یافته و برخی کشورهای در حال توسعه به اجرا درامده یا در حال اجرایند و یا به عنوان بخشی از برنامه های پیش روی توسعه ی فیزیکی بافت های غالبا شهریِ ان ها در نظر گرفته شده اند؛ تمام این خواص او را مستعد تجسم وضعیت پیوندی در یک جهانِ کوتاه نموده اند، جهانی که در ان سیال بودگی و انعطاف پذیری تنها سیاق گره خوردن با پوش پر از هم پاشی ایست که جهان را قوام می بخشد، احتمالا بر گذر همین ماتریس سه گانه است که ابنیه مملو از هیجانات و تنش های حجمی زاها حدید بر خلاف نیاکان زمین مبنایشان بیشتر شبیه ساختمان های در حال تبخیری اند که از دنیای دیگری بر این سیاره هبوط کرده اند؛ فضایی سیال که به ناگاه منقلب و به ماده تبدیل شده است، چرا که همه چیز در حرکت و بر بستر هندسه ای نااقلیدسی رقم می خورد که در ان هیچ چیز تکرار نمی شود و پرداخت کلی به سمت نظم نوین فضایی جهت می گیرد و باز احتمالا بر قرار همان ماتریس سه گانه است که پیوندْ تفسیری جدید می یابد، از اصالتش کاسته می شود و بر کدرشدگی اش افزوده می گردد و نهایتا به حجم هایی ملفوف در پوسته هایی ختم می شود مالامال از فضای منفی، حجم هایی که تلاششان برداشتن مرز بین درون و بیرون است، گو اینکه این وضعیت پیوندی در داخل بنا نیز به حیات خود ادامه می دهد و توده ی به هم پیوسته ی ساختمانی ای را رقم می زند که دیوارهایش به میز و میزهایش به تختخواب تبدیل شده اند تا سیالیتی بدون وقفه و درز مقرر گردد.

اما این ازادی اجتماعی، ازادی حرکت و از همه مهمتر عدم تعهد که به گمان بسیاری از متفکران، نخبگانِ جهانیِ معاصرـ که حدید نیز بدون شک یکی از انهاست ـ  بر سر به فعل اوردنشان با هم رقابتی سرسختانه دارند، وقتی در معماری به حوزه هایی هم چون برقراری عدالت اجتمادی، تغییر سرنوشت جوامع و اخلاقیات طراحی بر می خورد نوایی دیگر کوک می کند. نقدهای برنده ای که امثال مایکل مورفی و اوون هاترلی بر معماری زاها حدید وارد اورده اند، تماما پس از تایید نبوغ زیبایی شناسانه وی در یک روی کرد بینامتنی به معماری، بر وجوه معرفتی و هستی شناسانه معماری زاها حدید در بستر اقتصادی، اجتماعی و سیاسی موکد گردیده اند و واقعیت هم این است که زاها حدید نیز مواجه با مسائلی همچون پیشبرد دمکراسی، بسط عدالت اجتماعی، بهبود سطح زندگی لایه های محذوف از طریق طراحی را به سکوت گذارانده و بارها تاکید کرده که معماری مسئولیت اجتماعی ندارد بلکه صرفا به خود و اسلوب هایش وام دار است، به بیان دیگر تمام اموخته ها و حساسیت های فردی معمار در حوزه های اخلاق، اقتصاد و فلسفه باید قربانی معماری شوند و این البته هرمونتیک ناگزیز و ناگریز جغرافیای اقتصادیْ جهانی است، جغرافیای اقتصادِ فرم های ـ به ظن امثال دیوید هاروی ـ نئولیبرال، اقتصادی که جهانِ کوتاه و سیالیت جهانی منجر به بی تفاوتی اش نسبت به مکان نگردیده، برخلاف به واسطه ی ان به سیاقی از محلی گرایی تن داده که در کشورهای توسعه یافته متمرکز است، از این روست که زاها حدید در افریقا و کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه امریکای جنوبی و اسیا حضوری کم رنگ دارد، حتی اگر بپذیرد در لیبیِ معمر قذافی سالن کنفرانسی عظیم برپادارد، چرا که تلاش او صرفا تبلور تقلای روی کردهای فیگوراتیو و فرمی مدرنیته است برای پشت سر گذاشتن فرم هایِ حالا به تاریخِ هنر پیوسته مدرنیسم، او مطمئنا به دنبال امیدی نیست که کافکا می گفت فقط به ناامیدان داده شده اما قطعا با سوار شدن بر لایه های هم پوشای معاصر بودگی و اوانگارد بودگی حتما به بازتدقیق مرزهای معماری ـ البته در فهمی کاملا محض و احتمالا خنثی ـ نائل خواهد شد. 

  • سبک معماری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی